آمدي جانم به قربانت




آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا ؟!
آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا ؟!
بي وفا بي وفا حالا كه من افتاده ام از پا چرا ؟!
نوشدارويي- نوشدارويي- نوشدارويي و
بعد از مرگ سهراب آمدي
سنگدل - سنگدل - سنگدل اين
زودتر ميخواستي - حالا چرا؟
عمر مارا مهلت امروز و فرداي تو نيست
من كه يك امروز مهمان توام فردا چرا ؟!
نازنينا- نازنينا- نازنينا ما به ناز تو
جواني داده ايم
ديگر اكنون با جوانان
ناز كن با ما چرا
وه كه با اين عمر هاي كوته بي اعتبار
اينهمه غافل شدن از چون مني شيدا چرا ؟!
آسمان چون جمع مشتاقان پريشان مي كند
در شگفتم من - در شگفتم من
نمي پاشد ز هم دنيا چرا ؟!
شهريارا بي حبيب خود نمي كردي سفر
راه عشق است اين يكي بي مونس و تنها چرا ؟!
بي مونس وتنها چرا ؟! /س